|
گفتوگوبا اصغر فرهادي همزمان با اکران فیلمش در آمریکا و نامزدی اسکار
|
دنیای اقتصاد
نه مهاجرت کردهام نه قصد مهاجرت دارم
اصغر فرهادي که اين روزها براي مقدمات ساخت فيلم جديدش در فرانسه به سر ميبرد در گفتوگويي با خبرنگار سينمايي ايسنا درباره حاشيههاي «جدايي نادر از سيمين» و شرايط ساخت فيلم جديدش در اروپا سخن گفت.او در گفتوگو با ایسنا تاکيد کرد که پس از ساخت فيلم جديدش به کشور بازخواهد گشت و تمايل دارد که فيلم جديد خود را هم در ايران اکران کند.
با توجه به موفقيت حضور «جدايي نادر از سيمين» در گلدن گلوب و معرفي فيلم به عنوان نماينده سينماي ايران در مراسم اسکار امسال، چقدر به گرفتن جايزه اسکار اميدواريد؟
همه فيلمها را نديدهام. از طرفي اسکار چندان قابل پيشبيني نيست. قبلا هم فيلمهايي بودهاند که بهرغم حدس و گمانها در ليست نهايي حضور نداشتهاند. علاوه بر خود فيلم، ميزان تبليغات نقش موثري دارد. فيلمسازان چند ماه پياپي، بيوقفه در حال صحبت و مصاحبه درباره فيلمهايشان هستند. چند هزار نفر براي انتخاب يک فيلم راي ميدهند و مصاحبهها غالبا در جهت معرفي فيلم است. من تنها درچند سفر کوتاه توانستم براي معرفي فيلم بروم. چند روز پياپي از صبح تا شب مصاحبه کردن با سوالهاي مشابه و اجبارا پاسخهاي مشابه، کار خستهکنندهاي است. گاهي بعضي مصاحبهها را بعد از چند بار ترجمه، اينجا و آنجا ميخوانم. آن قدر لحن و ادبياتش در اين دست به دست شدن تغيير کرده که برعکس آن چيزي شده که منظور بوده. اين سواي نقل قولها و مصاحبههاي جعلي است که گاهي به اسم خودم ميخوانم. به هر حال نياز بود که مثل ديگر فيلمسازها چند ماه در آنجا مستقر شوم، که اين امکان به خاطر نوشتن فيلمنامه جديدم، وجود ندارد.
«جدايي نادر از سيمين» در کشورهاي زيادي به نمايش درآمد، آيا از واکنش تماشاگران در کشورهاي مختلف اطلاعي داريد؟
واکنش تماشاگران را تنها در کشورهايي مثل فرانسه، آلمان، آمريکا و کانادا از نزديک ديدهام. واکنشها چندان متفاوت با آنچه در ايران اتفاق افتاده، نيست. آنهايي که از نزديک نظراتشان را شنيدهام، غالبا موقعيتهاي داستان، رفتار شخصيتها و روابط بينشان را همهگير و فارغ از جغرافيا و شرايط محيطي خاص ميدانستند. اين جمله را که شخصيتهاي فيلم برايشان ملموس و آشناست، زياد شنيدهام.
اخيرا کساني چون برادران داردن و راجر ايبرت درباره فيلم نظراتي را اعلام کردند که مثبت بوده است، خودتان پيشبيني چنين واکنشهايي را ميکرديد؟
پيشبيني نميکردم. به دليل جزئيات بومي و زياد بودن ديالوگها، استقبال از فيلم بيرون از ايران را چيزي در اندازه «چهارشنبه سوري» ميديدم. يادم است وقتي فيلمنامه را به دوستم، آقاي معادي، براي بازي در فيلم دادم، او هم همين احساس را داشت. ما با هم فيلمنامه ديگري نوشته بوديم که قرار بود در برلين ساخته شود.
پيمان بعد از خواندن فيلمنامه «جدايي نادر از سيمين» نگران بود که با ساخته شدن آن و فاصله افتادن بين موفقيتهاي خارجي «درباره الي» و فيلمي که قرار بود بيرون از ايران بسازيم، ديگر اين امکان فراهم نشود و عدم موفقيت «جدايي نادر از سيمين» در بيرون از ايران، فرصت ساختن آن فيلم ديگر در برلين را منتفي کند. اما آن قدر درگير داستان شده بودم که برايم اهميتي نداشت بعد از آن در خارج از ايران چه اتفاقي براي فيلم رخ خواهد داد. حتي فيلم را براي نمايندهاي که از جشنواره برلين آمده بود، زيرنويس هم نکرده بوديم. او با مترجمي که همراهش بود فيلم را ديد و اولين کسي بود که برعکس آنچه تصور ميکرديم، به عنوان يک غير ايراني با فيلم ارتباط برقرار کرد.
چه شد که تصميم گرفتيد فيلم بعديتان را خارج از ايران بسازيد؟
به يک دليل ساده و روشن: قصه در پاريس اتفاق ميافتد. داستان سفر چند روزه کسي است به پاريس. اين قصه را کجا بايد ساخت؟
اين سالها، تمايل به ساخت فيلم در خارج از کشور زياد شده. فکر ميکنيد علتش چيست؟
حتما هر کس براي ساختن فيلم در خارج از ايران دليل خاص خودش را دارد. همه به يک دليل مشترک دست به ساخت فيلم در خارج از ايران نميزنند.
آيا ساخت فيلم در خارج از کشور امکان بيشتري براي جهاني شدن به فيلمساز ميدهد؟
تصور من اين نيست. تجربه نشان داده ساخت فيلم در فضاي بومي قابليت بيشتري در جلب مخاطب گسترده جهاني دارد، ولي يک چيزي اين ميان فراموش نشود. وقتي قصهاي به ذهن شما ميرسد و شب و روزتان را سرشار از شوق نوشتنش ميکند، ديگر اين حرفها و حسابگريها کنار ميرود. اين قصه است که شما را به دنبال خود ميکشد و نه اينکه شما قصه را به دنبال خود.
واکنش شما به حاشيهها و حرف و حديثهايي که در ارتباط با ساخت فيلم جديدتان در خارج از کشور به وجود آمده چيست؟
واکنشم تمرکز و دقت بيشتر بر فيلم بعديام است.
ولي گاهي بيپاسخ گذاشتن اين گونه صحبتها به نوعي باعث قوت گرفتن و جدي شدن اين شايعات براي عموم ميشود.
يا باور داريم مردم باهوشند يا نه. اگر باور داريم، خيلي جاي نگراني نيست. خودشان ميتوانند سره را از ناسره تشخيص بدهند.
پس خبر مهاجرت شما واقعيت ندارد؟
واضح است که نه. من نه مهاجرت کردهام و نه قصد مهاجرت دارم. اولين بار هم خبر مهاجرتم را پشت چراغ قرمزي در ميدان هفت تير تهران شنيدم. کمتر از دو ماه است که براي تحقيق و آشنايي با فضا به پاريس آمدهام تا نوشتن فيلمنامه را با همکار نويسندهاي که در پاريس ساکن است آغاز کنم و بعد از اتمام نگارش هم مشغول پيش توليد و فيلمبرداري خواهيم شد. بلافاصله بعد از آماده شدن فيلم هم با خانوادهام، که نميخواستم اين مدت را از آنها دور باشم، به ايران باز خواهيم گشت.
به هر حال وقتي قرار است شما فيلمي در کشوري ديگر بسازيد، لازم است مدتي آنجا بمانيد و در حد ضرورت داستان با محيط آشنا شويد. نميشود براي چنين داستاني امروز آمد و فردا پيش توليد کرد و يک ماه يا دو ماه بعد فيلمبرداري. زمان نياز است.
برخي ايراد ميگيرند که چرا فيلم «جدايي نادر از سيمين» فضاي توام با اميد را به مخاطب منتقل نميکند؟
من اين مثال را قبلا هم زدهام . بدون آنکه قصد مقايسه باشد. وقتي يک بيمار پيش پزشکي ميرود و پزشک متوجه بيماري او ميشود يا ميتواند براي دلخوشي بيمار از بيماري و عواقب آن چيزي نگويد و بيمار هم خوشحال و دعاگو مطب را ترک کند يا صريح و روشن به بيمار درباره بيمارياش توضيح دهد، در حالت اول ظاهرا بيمار اميدوار و راضي مطب را ترک ميکند، اما بيخبر از بيماري که چندي بعد او را زمين گير خواهد کرد، در حالت دوم اگرچه بيمار ناراحت و نگران مطب را ترک ميکند اما اميد آن را دارد که به دليل آگاهي بر بيمارياش راه درماني پيدا کند، در کداميک از اين حالتها اميد واقعي و عميقتري به بيمار داده شده و درکداميک اميدي جعلي و پوچ؟
پيشبيني ميكنيد،فيلم جديدتان در ايران هم به نمايش در خواهد آمد؟
به نظرم هيچ ممانعتي براي اکران آن وجود ندارد. شرکت «ممنتو»، تهيهکننده فيلم هم اين آمادگي را براي هماهنگي اکران داخل ايران و خارج از کشور اعلام کرده و در قرارداد قيد کردهايم.
562 page views
|
|
|
|