|
مردمي كه شناسنامه ندارند
|
جام جم آنلاين-
روستای «چشمه مار» از توابع بخش سراب سرفیروزآباد است که در آن هیچ یک از افراد سواد ندارند، حتی شناسنامه و کارت ملی هم ندارند.
چندی پیش برخی از مردم کرمانشاه از روستایی حرف می زدند که قرنها با عصر جدید فاصله دارد و مردم این روستا را جزو محروم ترین افراد کشور به حساب می آوردند.
حسن قاسمی، از بزرگان روستای «چشمه مار» از توابع بخش سراب سرفیروزآباد گفت: ما یک خانواده 30 نفره هستیم که از هرگونه امکانات بهداشتی و درمانی، آموزشی، راه، آب و برق محروم هستیم.
این پیرمرد روستایی که دارای دو همسر و 11 فرزند است با اظهار گلایه از بی توجهی بخشدار سرفیروزآباد گفت: خانواده و فامیل 30 نفره ما در روستای چشمه مار سالهاست از داشتن راه، دبستان و مدرسه راهنمایی یا دبیرستان و حتی آب و برق و تلفن و هرگونه امکانات رفاهی محروم است و برای اینکه به شهر کرمانشاه رفت و آمد کنیم حتی قایق نداریم و مجبوریم با یک تیوپ و با پارو زدن از آب رودخانه سیمره عبور کنیم و بعد از آن یک منطقه صعب العبور را با الاغ و قاطر طی کنیم تا به جاده اصلی برسیم.
قاسمی با اشاره به خطرآفرین بودن رودخانه سیمره گفت: این رودخانه یک رودخانه وحشی، دارای گودال ها و پیچ و خم های فراوان و بسیار خطرناک است به نحوی که هرساله تعدادی از مردم روستاهای اطراف رابه کام خود می کشد و از بین می برد. اگر یک بررسی کوتاه از وضعیت رودخانه سیمره به عمل بیاورید، متوجه خواهید شد که از سال ها پیش تاکنون چندین نفر در آب های خروشان آن غرق شده و خانواده هایشان را داغدار کرده اند.
وي افزود: روستای ما در واقع بین سه استان کرمانشاه، ایلام و لرستان گرفتار و محصور شده است، زمستان های سرد داریم و اگر یکی از ما به هر دلیل مریض شود با اینکه فقط تا کرمانشاه 50 کیلومتر فاصله داریم اما به خاطر صعب العبور بودن و نداشتن راه، بیمارانمان از دست می روند کما اینکه من یک دخترم را به دلیل بیماری و عدم امکانات کافی از دست دادم و هیچ کاری از دستم بر نیامد.
این پیرمرد رنج کشیده روستایی با اشاره به اینکه چند مدت پیش در مسیر رفتن به شهر با یک قلاده خرس وحشی درگیر شده است، گفت: بیشتر مواقع به خاطر نبودن وسیله نقلیه، مجبوریم که 20 تا 30 کیلومتر مسیر را با پای پیاده در گرمای تابستان و سرمای زمستان در مسیرهای سنگلاخی کوه، طی کنیم.
وی افزود: منطقه ای که ما در حال حاضر در آن زندگی می کنیم تا قبل از پیروزی انقلاب از نظر تقسیمات کشوری، جزء حوزه انتظامی استان لرستان بود اما بعد از انقلاب، بر اساس تقسیمات کشوری به استان کرمانشاه ملحق شدیم.
قاسمی تصریح کرد: ما قبلا عشایر بودیم و ییلاق و قشلاق می کردیم و چون این رفت و آمد مکرر برایمان خیلی سخت شده بود و از طرفی مراتع «چشمه مار» و «کالگه» و «شهری» یعنی روستای همجوار و نزدیک چشمه مار مراتعی غنی بود این منطقه را برای سکونت انتخاب کردیم و همین جا ماندیم، اما از آن زمان تا حالا با بدترین وضع زندگی میکنیم و اگر تنها چشمه روستا نبود حالا حتی آب خوردن هم نداشتیم.
وی در پاسخ این سوال که آیا تاکنون مسئولان به روستای شما آمده اند، یا برای اهالی روستا عملا کاری انجام داده اند، گفت: هیچ مسئولی تا حالا به روستای ما نیامده و گرچه ما از توابع بخشداری سرفیرزآباد هستیم اما مسئولان این بخشداری حتی یک بار هم به روستای ما نیامده اند و اصولا هیچ توجه و اعتنایی به مشکلات و رنج های ما نمی کنند و ما نمی دانیم دادمان را پیش چه کسی ببریم و بگوییم راه برای عبور و مرورمان نداریم.
قاسمی گفت: چند عروس خانواده ما تهرانی هستند که وقتی گاهی به اینجا می آیند، با وحشت و نگرانی تمام از این آب می گذرند و حالا مدت زیادی است که به همین خاطر پیش ما نمی آیند و ترس دارند و من به آنها حق می دهم اما مسئولان باید توجه کنند که ما هم انسان هستیم، جان داریم و جانمان ارزش دارد.
این پیرمرد روستایی تاکید کرد: اگر یک بولدوزر راهسازی فقط چند ساعت روی راه روستایی ما کار کند، ما با این همه دردسر و خطر مواجه نمی شدیم و بخشی از مشکلاتمان حل میشد زیرا در این روستاهای دورافتاده اطراف سیمره، پل برای عبور از این رودخانه وحشی وجود ندارد و بعد از عبور از رودخانه با همه خطراتی که دارد و جان اهالی روستاها را به طور جدی تهدید می کند، ناچارا مسافت زیادی را از راه های کوهستانی با احشام خود طی می کنیم تا بتوانیم از جاده اصلی به کرمانشاه برویم و نیازهایمان را برطرف کنیم.
وی گفت: هیچ یک از ما سواد نداریم، شناسنامه و یا کارت ملی برای شناسایی نداریم، حتی عقدنامه هم نداریم و در طول سالهای گذشته از دریافت هرگونه کوپن و یارانه و ... محروم بوده ایم و هیچ یک از ما، از هیچ مزایایی که حق مسلم ما است به هیچ وجه استفاده نکرده ایم و اگر لطف و پیگیری خبرنگار مهر نبود که تا کنون موفق به گرفتن چند شناسنامه برای ما شده، ما حتی از داشتن این چند شناسنامه هم محروم بودیم.
قاسمی گفت: ما حدود هزار گوسفند داریم که نیاز شدید به مرتع و علوفه کافی برای چرا دارند و مراتع این روستا برای ما حیاتی است و مسئولان به جای اینکه به مشکلات و کمبودهای مطرح شده ما رسیدگی کنند، منابع طبیعی هم خود مشکل دیگری برای ما شده و گاهی مانع چرا کردن دامهای ما از این مراتع می شود.
این پیرمرد رنج کشیده روستایی تاکید کرد: خانواده های ما در این روستای دورافتاده واقعا گرفتار شده اند و این درست نیست که هیچ مدیر و مسئولی به فکر ما نبوده و نیست و نه تنها گرفتاری و مشکلات ما را نمی فهمند بلکه اساسا هیچ یک از ما را به عنوان شهروندان این مملکت به حساب نمی آورد.
336 page views
|
|
|
|