|
پنج شباهت بین ایرانیها و آمریکاییها
|
رادیو فردا
با وجود افزایش تنش میان ایران و آمریکا، شباهتهای زیادی که بین این دو ملت وجود دارد باعث شدهاست که برخی از صاحبنظران بگویند که این دو ملت یک زمانی به متحدان نیرومند و «طبیعی» بدل خواهند شد.
روزنامه آمریکایی کریستین ساینس مانیتور در مقدمه مطلبی که در این مورد منتشر کرده یادآوری میکند که شاید در فضای تنشآلود ماههای اخیر و به خاطر خصوصیات آشتیناپذیر دو طرف که باعث سه دهه دشمنی بین دو کشور شدهاست امروزه کسی به وجوه مشترک ایران و آمریکا توجه نکند. ولی نباید فراموش کرد که ایرانیان اولین ملتی بودند که پس از حملات تروریستی سال ۲۰۰۱ به شهرهای آمریکا همدردی خود را ابراز کردند.
در ادامه این مطلب پنج وجه مشترک بین ایرانیان و آمریکاییها خاطرنشان میشود که عناوین و مضامین آن برگرفته از کتابی است به قلم «اسکات پترسون» به نام «بگذار شمشیرها مرا به محاصره درآورند، ایران ورای آنچه که تیترهای خبری میگویند.»
۱-تافته جدا بافته
سابقه نخستین قدرتنمایی ایران به دوران باستان و شاهنشاهی بزرگی باز میگردد که در زمان خود ابرقدرت بلامنازع جهان متمدن بود. این احساس تمایز ناشی از یک رسالت و موقعیت ویژه ملی است که مشابه آن را در یک قرن اخیر در مورد آمریکا نیز شاهدیم.
ریشههای اصرار ایران برای دستیابی به قدرت هستهای، که حکومت آن کشور مدعی است فقط برای اهداف صلحآمیز است، از همین موضوع سرچشمه میگیرد. همانطور که فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۹۳۶ میگفت «آمریکا با تاریخ قرار ملاقات دارد» بسیاری از ایرانیان نیز چنین جایگاهی برای خود قائل هستند.
۲-مبارزه با خودکامگی
برای بسیاری از ایرانیان مبارزه با خودکامگی رژیم مورد حمایت غرب در دوران شاه به نوعی از جنس مبارزات ملت آمریکا در آغاز پیدایش خود برای دمکراسی و آزادی است.
پیش از سرنگونی رژیم شاه دولت آمریکا بدون قید و شرط از آن رژیم حمایت میکرد و حتی ماموران سیا در آموزش سازمان امنیت ایران (ساواک) برای شکنجه مخالفان شرکت داشتند. مبارزه مردم ایران علیه خودکامگی به ناگزیر به مبارزات با قدرت خارجی حامی شاه، یعنی آمریکا، پیوند خورد.
به همین خاطر بود که محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین ایران در سال ۱۹۹۸ گفت: «ما با بنیانگذاران آمریکا قرابت فراوانی داریم و به همین خاطر از لحاظ باورهای خود با جوهره تمدن آمریکا خود را نزدیک میدانیم.»
اما به گفته وی سیاست خارجی آمریکای معاصر مثل حمایت از شاه، حملات نظامی به ایران و افغانستان دیدگاه ایران را نسبت به آمریکا تعیین میکند و به همین دلیل مبارزه با آمریکا «یک وظیفه شرعی» شناخته میشود.
۳-غرور ملی
ایران و آمریکا در گفتار، صلح را یک انگیزه مقدس میدانند ولی هر دوی آنها در صورت احساس خطر و یا زمانی که موجودیت خود را مورد تهدید میبینند از روی آوردن به جنگ ابایی ندارند.
بنابراین زورآزمایی یا نبرد رو در رو بین دوملتی است که غرور ملی و جایگاه تاریخی خود را بر هر چیز دیگری ترجیح میدهند. ایرانیان و آمریکاییها هر دو این خصوصیت خود را میشناسند ولی برای درک واکنش طرف مقابل باید از منظر دیگری به رفتار خود بنگرند.
«جواد وعیدی» یکی از سیاستمداران محافظهکار ایرانی یک بار در مصاحبهای گفت: «ایران و آمریکا جهان را فقط به دو رنگ سیاه و سفید میبینند. آمریکاییها فکر میکنند وظیفهای از سوی خدا به آنها محول شده و این خطرناک است. در ایران نیز ما همین گروهها و همین طرز فکرها را داریم. هر دو طرف فکر میکنند حاکمان جهاناند.»
۴-فردگرایی
رضا علوی مورخ ایرانی که در دانشگاههای «آکسفورد» و «هاروارد» تحصیل کردهاست میگوید: «ایرانیها نیز مثل آمریکاییها به معیار فرهنگی موفقیت و فردگرایی شدید معتقدند. به همین خاطر است که درصد فراوانی از ایرانیان در آمریکا بسیار موفق میشوند.»
و هر دو کشور در موضعگیریهای علنی خود همواره در جستجوی یک دشمن خطرناک هستند. دولت آمریکا در دو دهه اخیر بسیاری را در فهرست دشمنان خود قرار داده و به جنگ آنها رفتهاست، از ژنرال نوریهگا در پاناما و اسلوبودان میلوسویچ در یوگسلاوی گرفته تا القاعده و صدام حسین.
ایران نیز یک قرن بریتانیا و روسیه تزاری را دشمن خود میدانست و پس از انقلاب اسلامی نیز با شعار «نه شرقی، نه غربی» مخلوطی از آمریکا، اسرائیل و اتحاد جماهیر شوروی سابق در فهرست دشمنان ایران قرار گرفتند.
۵-معنویات
از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی بنیانگذاران آن، این حکومت را یک نظام الهی اعلام کردند. این باور هنوز هم در میان بخشهایی از جمعیت ایران وجود دارد.
در آمریکا نیز اعتقادات مذهبی نقش مهمی ایفا میکنند و در چند بخش از قانون اساسی این کشور بر باورهای خداپرستانه تاکید شدهاست.
امیر محبیان سردبیر پیشین یکی از روزنامههای وابسته به جناح محافظهکار در ایران در مصاحبهای گفت: «در آمریکا وجود نظامهایی که باور دینی دارند چیز مثبتی است. من آن بخش از مردم آمریکا را که به کلیسا میروند ترجیح میدهم. اما جنگ بین گروههایی از مردمان دینباور، که هر یک معتقدند به نیابت از سوی خدا عمل میکنند، خوب نیست. جنگ بین دینباوران بسیار خطرناک است.»
374 page views
|
|
|
|