|
موشهاي كتاب دوست تهران
|
جام جم آنلاين
موش اصولا ارتباط عميقي با ادبيات دارد و اگر بخواهيم يك جونده آن هم از نوع موذياش را نام ببريم كه ريشه در فرهنگ مكتوب ما داشته باشد قطعا اين جانور گزينه نخست خواهد بود.
ميگوييد نه! كافي است استشهادي از آقاي عبيد زاكاني بگيريم و داستان موش و گربهاي را كه به نظم درآورده بخوانيم:
اگر داري تو عقل و دانش و هوش / بيا بشنو حديث گربه و موش
باز هم قانع نميشويد از مولوي بپرسيد:
اول اي جان دفع شر موش كن / وانگهان در جمع گندم كوش كن
باز هم نه! آقاي فردوسي و ملحقات شاهنامه را بخوانيد:
برانگيخت باره برآورد جوش / فرو رفت دستش به سوراخ موش
تازه كلي ضربالمثل هم داريم كه نشان دهنده جايگاه موش در فرهنگ عامه ما هم هست:
موش به سوراخ نميرفت، جارو به دُمش ميبست / موش تو انبان داشتن / موش دواندن و...
اما در روزگار ما اين همراهي موش با ادبيات و كتاب و... وجهي به خودش گرفته است؛ وجهي كه اخيرا كتابفروشان ميدان انقلاب تهران آن را كشف كردهاند.
براساس اين كشف، موشها كه پيش از اين سوژه نويسندگان و شاعران ميشدند و در داستانهاي گوناگون حضور داشتند، اين بار با يك تغيير رويكرد و كاربري به جمع مخاطبان كتابها هم پيوستهاند با اين تفاوت كه چون سواد خواندن كتابها را ندارند، ترجيح ميدهند كه كتابها را بجوند و بخورند!
چند روز پيش كه براي خريد كتاب به مغازه يكي از دوستان ناشر رو به روي دانشگاه تهران رفته بودم و كتابي را انتخاب كردم؛ دوست كتابفروش گفت: نسخه ديگري هم از اين كتاب دارم و نصف قيمت پشت جلد برايت حساب ميكنم.
وقتي با تعجب دليلش را پرسيدم، گفت: قبل از تو اين كتاب را يك نفر ديگر هم خوانده (جويده) است و آن يك نفر هم كسي نبود جز يكي از موشهاي فرهيخته تهران!
اين روزها حضور موشهاي ميدان انقلاب در كتابفروشيهاي اين منطقه و بهخصوص پاساژهاي كتابفروشي كه از طريق كانالهاي تهويه به هم راه دارند، دردسر بزرگي براي كتابفروشان شده است و به نظر ميرسد بايد براي اين داستان يك فكر جدي كرد وگرنه طولي نميكشد كه موشها از دانشجوها و علاقهمندان به كتاب و كتابخواني سبقت ميگيرند؛ اگرچه حداقل شايد اين اتفاق باعث شود تا سرانه مطالعه يك تكاني بخورد!
سينا عليمحمدي - گروه فرهنگ و هنر
455 page views
|
|
|
|