Click Here
|
|
اولین نمایش فیلم مستند شهرزاد/ نامزد جوایز آسیا پاسفیک 2016
|
| زمان |
ساعت |
| 2016-06-22 - 2016-06-22 |
7 PM - 9 PM |
|
Parya Trillium Foundation
|
|
|
اطلاعات بیشتر
با حضور شهرزاد ، پوری بنایی و بهمن مفید پس از بیش از سی سال ....
Shahrzaad’s Tale is a story of a lost era and a forgotten star of pre-revolutionary Iranian cinema, a tale of a working class woman who against all the odds struggled and succeeded to become an icon in the mainstream popular culture of the 1960s-70s Iran. It is also the story of ‘Film Farsi’, a popular genre of Iranian cinema that has been neglected by the media, film critics and film historians. Following the Revolution of 1979, the film industry and its star-oriented culture became seen as a decadent, un-Islamic, westernized, amoral and corrupted form of entertainment.
کبری سعیدی رقصندگی در کافه‌های خیابان لاله‌زار را در سن ۱۴ سالگی آغاز کرد و سپس به تئاتر روی آورد. با نام مستعار شهرزاد نقش‌های کوچکی در سینما برعهده گرفت و کم‌کم نقش‌های تاثیرگذاری در فیلم‌هایی مانند «تنگنا» و «صبح روز چهارم» ایفا کرد که در جشنواره سپاس موفق به کسب جایزه شد.
سال ۱۳۵۲ در اعتراض به فیلمفارسی از بازیگری کناره‌گیری کرد و به عضویت گروه سینمای آزاد درآمد و به ساختن فیلم کوتاه پرداخت. در همین زمان شعرهایش را چاپ می‌کرد و داستان‌های کوتاهش در نشریاتی چون روزنامه آیندگان و کتاب جمعه منتشر می‌شد.
در سال ۱۳۵۶ اولین فیلم بلندش را به نام «مریم و مانی» با سرمایه پوری بنایی و حضور او در فیلم کارگردانی کرد اما فیلم در آن سال توقیف شد.
پس از آن خبری از شهرزاد در دست نبود به طوری که او را مُرده می‌پنداشتند. در جریان انقلاب ۱۳۵۷ تمام دارایی خود، حتی کتاب‌ها و فیلم‌هایش را از دست داد. او در سال ۱۳۶۴ به آلمان رفت و هفت سال بعد به ایران بازگشت و تا به امروز زندگی کولی واری را شهر به شهر و روستا به روستا ادامه داده است.
بازیگری در فیلم‌های طوقی، سه قاپ، پنجره، داش آکل، بابا شمل، قصر زرین , پل، رقاصه شهر، تنگنا، عیالوار، قیصر، گرگ بیزار
از او سه مجموعه ی شعر به یادگار مانده است:
با تشنگی پیر می شویم
توبا
سلام،آقا
نمونه یکی از شعر ها
تلنگری بر آب زدم
سازی که زمین آن را می‌شنود
آسمان آن را می‌شنود
تلنگری بر گیجگاه عشق
رعدی سخت درمی‌گیرد
پرنده مهاجر تنم بال می‌گشاید و می‌خواند
زندگی اینگونه‌است
تلنگری بر دهان کامل‌ترین انسان
پایان آرامش
و یا آغاز شورش
0 page views
|